شیطان پرستی
نماد های شیطان پرستی ( <-PostCategory-> )

 


+ نوشته شده در یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:20 توسط شیوا |

مطالب پيشين
, ساعت 20:20" > نماد های شیطان پرستی


شیطان پرستی2 ( <-PostCategory-> )

 

شیطان پرستیشيطان‌پرستي در ايران موضوعي است كه به ويژه در سالهاي اخير سخنان بسياري درباره آن مطرح شده و اخبار زيادي از دستگيري طرفداران آن انتشار يافته است اما واقعيت چيست؟، آيا ما شيطان‌پرستي داريم؟ و اصولا، شيطان‌پرستها چه مي‌گويند و چه مي‌خواهند؟ گزارشي را كه پيش رو داريد در ويژه‌نامه «سراب» ضميمه رايگان روزنامه جام‌جم كه امروز سه‌شنبه انتشار يافت، به چاپ رسيده است.

 

 

 از ابتداي پيدايش انسان تا به حال شيطان‌پرستي به شكل‌ها و گونه‌هاي مختلف وجود داشته است. به همين خاطر محققان براي تفكيك خصوصيات و ويژگي‌هاي آنها انواع مختلفي از آن را با نام‌هاي شيطان‌پرستي ديني، شيطان‌پرستي گوتيك، شيطان‌پرستي فلسفي و ... برشمرده‌اند.

شيطان‌پرستي رايج در دنيا در حال حاضر منسوب به تفكرات شخصي به نام آنتوان زندورلاوي است كه كليساي شيطان را در سال 1966 بنيان نهاده است.

در حال حاضر شيطان‌پرستي در دنيا توسط 3 دروازه يا بهتر بگوييم 3 عامل يا حامل وارد كشورها مي‌شود:

1 - كليساهاي شيطاني

2 - جادوگري

3 - موسيقي بلك متال

ما در ادامه به توضيح يك يك آنها مي‌پردازيم و خواهيم گفت كه شيطان‌پرستي توسط كدام يك از آنها به كشور ما وارد شده است و چه خصوصياتي دارد.

كليساي شيطان

اولين كليساي شيطاني را آنتوان زندورلاوي تاسيس كرد. در افكار و عقايد او انسان‌محور و مركز عالم هستي است و اين انسان است كه خدا را مي‌سازد. او به ولايت كسي يا چيزي با نام شيطان اعتقاد نداشته و انسان را حاكم بر خدا و شيطان مي‌داند.

اصول شيطان‌پرستي آنتوان لاوي

1 - در شيطان‌پرستي خدايي وجود ندارد و هر انساني خود يك خداست.

2 - عدم پرستش شيطان (ابليس)‌، زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.

3 - ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبي كه اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.

4 - اعتقاد به لذت بردن در حد اعلاي آن زيرا تمام لذات در خوشي دنيايي است و اين خوشي‌ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي كارهاي روزانه آماده مي‌كنند.

او قواعد 11گانه و نيز گناه‌هاي 9گانه‌اي را براي شيطان‌پرستان تنظيم كرده است ولي آنچه مردم بعدها از شيطان‌پرستان در جهان مي‌بينند به هيچ‌وجه با اين قوانين و گناه‌ها سازگار نبوده بلكه بر ضد آنها است.

مثلا در مورد قتل، تجاوز، قرباني‌كردن، حيوان‌آزاري، كودك‌آزاري و...، آنتوان لاوي آن را قبول نداشته و در فرامين خود آنها را رد كرده است. ولي در حال حاضر مراسم شيطان‌پرستي چيزي به جز انجام اين اعمال نيست.

همه اينها نشان از تناقض‌گويي‌هاي آنتوان لاوي و پيروانش دارد. (در شيطان‌پرستي افكار و عقايد و نظرات در حال تغيير و از نسبيت برخوردار هستند.) البته همه آنها اين خصوصيت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند كه چون ما خودمان خدا هستيم پس هر كاري بخواهيم انجام مي‌دهيم و اين مسخره است كه يك شيطان‌پرست به قانون يا مقرراتي پايبند باشد.

ولي جاي تعجب دارد كه اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چيز مي‌دانند پس چرا قوانين و مقررات و گناهاني براي پيروان خود ايجاد ايجاد كرده‌اند. تيم برتون جمله جالبي درباره شيطان‌پرستان دارد: شيطان‌پرستي آنارشي احمق‌هاست.

اين اختلافات و تناقضات زمينه‌ساز بروز مشكلات زيادي در بين رهبران و پيروان شيطان‌گرايي شده است به شكلي كه در سال 1975 شخصي به نام مايكل آكينو از كليساي شيطان جدا شد و معبدي را با نام معبد ست‌ بنيان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوي به خدايي با نام شيطان اعتقاد داشت.

جادوگري

جادوگري قرن‌هاست كه در غرب (اروپا و آمريكا)‌ طرفداران زيادي داشته است. جادوگران غربي كه تنها عده كمي از آنها اصلا گرايشات شيطاني ندارند، در تلاش هستند تا با ارتباط با ارواح مردگان، اجنه يا شياطين، به قدرت‌هاي ماورايي شيطاني دسترسي يابند. در قرون وسطي عده بسيار زيادي از جادوگران توسط كليسا سوزانده شدند چرا كه كليسا معتقد بود آنها در پي ارتباط با شياطين قادر به دخالت در امور مادي و دنيوي هستند و نيروهاي غيرمادي خود را از منابع پليد به دست مي‌آورند. در عصر حاضر جادوي سياه يا همان بلك‌مجيك يكي از اركان و مراسم اصلي شيطان‌پرستان است و در كشورهايي چون انگلستان و آمريكا علاقه‌مندان بسياري دارد. جادي سياه به غير از كليساي شيطان توسط اساتيد خبره در دوره‌هاي آموزشي و كلاس‌هايي به علاقه‌مندان آموزش داده مي‌شود.

در حال حاضر علت اصلي ورود عده‌اي از جوانان به گروه‌هاي شيطان‌پرست يادگيري بلك‌مجيك (جادوي سياه)‌ است. جادوي سياه از مراسم آييني آفريقاييان به آمريكا آمده و در حال حاضر بيش از همه جا در كليساهاي شيطاني تعليم و تحصيل مي‌شود. بيشتر وردها و ابزار و مراسمات اين نوع جادو داراي علائم و نشانه‌هاي شيطاني هستند.

در دهه‌هاي بعد از جنگ جهاني اول فضاي اجتماعي اروپا و آمريكا به انواع تبليغات و ابزار و حتي بازي‌هاي جادوگري مانند ويجي‌برد آلوده است.

ويجي‌برد كه يك وسيله پيشگويي است در مراسم احضار ارواح استفاده مي‌شد تا سال 1967 فروش ويجي‌برد از مناپلي كه پرفروش‌ترين اسباب‌بازي بود بيشتر شد. اين خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگري است كه در سالهاي اخير مصداق آن را در كتاب و فيلم‌هاي مرتبط با جادوگري مانند هري‌پاتر ديده‌ايم.

خوشبختانه جادوگري غربي كه ما آن را بلك مجيك و انواع وسايل ديگر مانند ويجي برد و... مي‌شناسيم هنوز وارد ايران نشده و شايد تنها جوانان ما نام آن را از كتاب‌ها يا فيلم‌هاي هري پاتر شنيده باشند.

موسيقي بلك‌متال

شيطان وقتي كليساهاي شيطان و جادوگري را ناتوان در تبليغات ديد دروازه‌اي ديگر ساخت و آن موسيقي است.

دو دروازه جادوگري و كليساهاي شيطان‌ جهت تبليغات خود در سطح جهان داراي محدوديت‌هاي فراواني هستند. براي مثال كليساهاي شيطان تنها در چند كشور جهان موجود هستند. يا در مورد جادوگري كه تنها كشورهاي غربي از آن استقبال كرده‌اند و كشورهاي شرقي به خاطر عدم همخواني زبان آن با فرهنگ شرق اصلا از ان استقبالي نكرده‌اند.

همين مسائل باعث شده كه اين دو دروازه در قياس با موسيقي كمترين مشتريان را براي گرايش به شيطان‌پرستي داشته باشند. حال آن كه در حال حاضر موسيقي بلك متال در همه كشورهاي دنيا مخاطب و علاقه‌مند دارد و اين به خاطر آن است كه موسيقي، زباني بين‌المللي دارد و داراي ظرافت‌هاي هنري فريبنده و اغواكننده است كه مي‌تواند به‌راحتي بر احساسات مردم تاثيرگذار باشد.

علت ديگر هم راحتي دسترسي به آن است به شكلي كه به‌راحتي مي‌توان آن را توسط همه رسانه‌ها و همه ابزارهاي رسانه‌ها در همه جا در اختيار مخاطب قرار داد.

لازم به ذكر است كه اين 3 دروازه در دنيا داراي مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلا شيطان‌پرستاني كه از طريق كليساي شيطان‌ به شيطان پرستي گرايش پيدا كرده‌اند، از همه نظر چه از نظر سن، جنس، نژاد و اهداف، خواسته‌ها و... با شيطان‌پرستاني كه از طريق جادوگري و يا از طريق موسيقي جذب شيطان‌پرستي شده‌اند تفاوت دارند.

البته از نظر تعاليم و اعتقادات نيز كليساي شيطان و موسيقي بلك متال اختلافات زيادي دارند:

مثلا در مورد كليساي شيطان، آنتوان لاوي در قوانين 11گانه و آيات 9گانه خود قرباني كردن انسان، قتل، تجاوز، حيوان‌آزاري و كودك‌آزاري را رد كرده است.

در صورتي كه در موسيقي بلك متال همه جور جرم و جنايتي انجام مي‌پذيرد و هيچ استثنا و مورد نهي شده‌اي وجود ندارد.

مورد اختلاف ديگر موادمخدر است. مثلا آنتوان لاوي شيطان پرستان را از مصرف آن برحذر مي‌دارد و معتقد است مصرف آن براي انسان‌هاي ضعيف مي‌باشد نه انسان قدرتمندي چون يك شيطان‌پرست، در صورتي كه در موسيقي متال اصلا اين‌گونه نيست و الان بزرگ‌ترين پايگاه تبليغاتي مواد مخدر در جهان موسيقي متال است.

لازم به ذكر است كه اگرچه آنتوان لاوي در تئوري‌هاي خود مسائلي مانند قرباني كردن را رد كرده ولي عملا چه خود او و چه پيروانش پايبندي‌ها را به قوانين و مقررات بيان شده نقض كرده و به آن معتقد نيستند.

اصولا در شيطان‌پرستي هيچ حكم و قانون ثابتي نمي‌توان يافت و همه احكام و عقايد نسبي هستند و اختلاف و تناقض در عقايد و رفتار در بين آنها امري منطقي و طبيعي است.

اگر تناقض‌ها و اختلافات را در كليساي شيطان‌ بتوان تحمل كرد تناقض و اختلافات در موسيقي بلاك متال بسيار گستردهتر است. چرا كه در آن با توجه به گستردگي مخاطب و تعداد بسيار زياد گروهها در همه كشورهاي جهان، هر كسي ساز خودش را مي‌زند.

در اين نوع موسيقي جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و به‌‌تبع آن ميزان فروش كاست‌ها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر كاري مي‌زنند و هر كليپي كه بخواهند و بتوانند بسازند مي‌سازند و به هيچ‌كس و هيچ چيز مقيد نيستند.

موسيقي بلك متال، متال مخلوطي از موسيقي و نمايش است براي همين معمولا گروه‌ها علاوه بر ارائه موسيقي خود، اعمال و رفتار نمايشي نيز ارائه مي‌دهند.

براي همين صحنه موسيقي اين گروه‌ها محل اجراي همه نوع نمايشي شده است مثلا يك گروه بر روي صحنه خودزني مي‌كند، گروه ديگر خونخواري مي‌كند، گروه ديگر مرده‌خواري و همين طور اعمالي مانند: منفجر كردن حيوان با ديناميت، نصف كردن يك زن با اره (حقه‌هاي نمايشي)،‌ آتش زدن انسان، آتش زدن انجيل، انجام اعمال جنسي منحرفانه و ... البته عجيب و غريب بودن اين گروه‌ها فقط در دكور و مسائل نمايشي نيست بلكه در محتوا نيز به همين صورت مي‌باشد.

مثلا خواننده‌اي خود را ضد خدا معرفي مي‌كند، خواننده‌اي ديگر خود را ضد دين، ديگري ضد انسان و همين طور ضدهايي مانند: ضد دنيا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و ...

مثلا خواننده‌اي كه خود را  ضدبشر معرفي مي‌كند سعي مي‌كند در اشعار يا كليپ‌هاي خود اين تفكر را تبليغ كند كه مثلا ما بايد خودكشي كنيم، يا اين كه بايد نسل بشر را از بين برد يا اين كه پدران و مادران نبايد ما را به وجود مي‌آوردند و ...

البته عموما اين افكار كمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درمي‌آيند و بيشتر توسط مخاطبان آنها  عملي مي‌شوند. خواننده يا نوازنده بعد از اجرا سوار ليموزين خود شده و به ويلاي خود مي‌‌روند اما اين مخاطب كم‌سن و سال آنهاست كه تحت تاثير افكار يا كليپ‌ها قرار گرفته و آسيب‌هايي را براي خود و جامعه پديد مي‌آورد البته پاره‌اي از اين تفكرات عملي شده‌اند. مثلا ضدزن‌ها اقدام به دزديدن يا كشتن دخترها و زن‌ها كرده‌اند يا ضدبشرها اقدام به خودكشي دسته‌جمعي كرده‌اند، يا ضدمسيحي‌ها اقدام به آتش زدن كليساها يا كشتن كشيش‌ها كرده‌اند. مثلا در مورد اخير خواننده‌اي به نام ورك ويكرنس كه از شهرت جهاني برخوردار است و همه او را با نام بارزام مي‌شناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند كليسا از جمله كليساي فانتوف كرد. او بعد از اين اتفاق دستگير و روانه زندان شد و در حال حاضر نيز دوران محكوميت خود را سپري مي‌كند.

البته لازم به توضيح است كه همه گروه‌هاي موسيقي متال، شيطاني نيستند بلكه حتي تعداد انگشت‌شماري گروه‌هاي معتقد به خدا نيز در آنها  پيدا مي‌شود. يا اين كه بعضي از گروه‌ها مانند متاليكا نيز وجود دارند كه در اشعار خود مسائل و مشكلات اجتماعي و سياسي روز را مطرح مي‌كنند، مثلا در اين مورد آلبوم «و عدالت براي همه» متاليكا قابل توجه است. حتي تعدادي از گروه‌هاي متال نيز وجود دارند كه در اشعار خود عليه ظلم و فساد دولت‌هاي مستكبري مانند آمريكا و اسرائيل سخن رانده‌اند.

مثلا گروه سپولترا، كليپي با نام «سرزمين» ساخته كه در آن از ظلم اسرائيل عليه ملت فلسطين سخن گفته است . البته بخش قابل توجهي از اين موسيقي را كليپ‌ها و آهنگ‌هاي ضدجنگ تشكيل مي‌دهند.

موسيقي متال در ابتداي شكل‌گيري آن، برخلاف زمان حال نوعي موسيقي ضد جنگ بوده كه تم اصلي آن مبارزه با دولت آمريكا و جنگ‌طلبي‌هاي آن بوده است. اين موسيقي در ابتدا پيام‌آور صلح و دوستي بوده است.

موسيقي متال خود داراي زيرسبك‌هاي مهمي مانند هوي‌متال، دث‌متال، تراش‌متال، بلك متال و انواع زيرشاخه‌هاي ديگر است. موسيقي هوي‌متال نسبتا از نظر محتوايي نسبت به سبك‌هاي ديگر ملايم‌تر است ولي از جنبه كفر و شرك هيچ سبكي به پاي بلك‌متال نمي‌رسد.

موسيقي بلك‌متال در دنيا بزرگ‌ترين پايگاه تبليغاتي شيطان‌پرستي است به حدي كه حتي جادوگري و كليساي شيطان نيز به پاي آن نمي‌رسند.

شيطان‌پرستي در ايران

شيطان‌پرستي در ايران تنها از طريق موسيقي بلك‌متال طرفداراني را جذب خود كرده است و دليل گرايش برخي جوانان به آن نيز نفوذ اين موسيقي به داخل كشور است.

اين نوع شيطان‌پرستي از طرف شيطان‌پرستان حقيقي با نام شيطان‌پرستي تفنني شناخته مي‌شود؛ چرا كه بعضي از خصوصيات و اصول شيطان‌پرستي كليسايي را دارا نبوده و بيشتر محصول صنعت موسيقي و جذابيت‌هاي نمايشي همراه با آن است.

البته ناگفته نماند كه در ايران تعداد كمي شيطان‌پرست واقعي يا كليسايي نيز وجود دارد كه عموما از نظر سني بالاي 30 سال دارند و عمدتا با خارج از كشور در ارتباط هستند.

آنها در تلاش هستند برخلاف شيطان‌پرستان موسيقيايي، اعتقادات خود را پنهان كنند. در ايران و خارج از آن گروه‌هايي هستند كه به اشتباه از طرف مردم به عنوان شيطان‌پرست شناخته مي‌شوند. اين دسته گروه‌هايي هستند كه رويكرد خاصي به خدا و اديان دارند و اصلا گرايشات شيطاني ندارند. مثلا گروه‌هاي ضدمسيحي كه عده‌اي از آنها منكر وجود حضرت مسيح نيستند و با مسيحيت رواج يافته در عصر حاضر مشكل دارند. اين گرايش‌ها در مورد اديان ديگر هم صادق است. در مورد خدا نيز عده‌اي هستند كه اصلا گرايشات شيطاني نداشته بلكه ديدگاه‌هاي خاصي درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهي كه طبيعت‌پرست هستند و...

بهتر است علاقه‌مندان موسيقي متال را به 2 گروه عمده تقسيم كنيم:

1 - گروهي كه علاقه‌مند به موسيقي متال هستند ولي شيطان‌گرا نيستند. اين گروه ممكن است هرگز وارد جريان‌هاي شيطان‌گرا نشده باشند يا اين كه زماني در گذشته آن هم در سنين جواني وارد گروه‌هاي شيطان‌گرا شده‌اند، ولي در حال حاضر گرايشات شيطاني ندارند.

اين گروه عموما از نظر سني، تحصيلات و وجهه اجتماعي در سطح بالاتري از گروه دوم قرار دارند.

اين گروه بيشتر از آن كه شيطان‌گرا باشند، افراد فاقد گرايشات مذهبي و عده زيادي از آنها لائيك هستند.‌

اين گروه در كشور بيشتر در بين نويسندگان، نوازندگان يا خوانندگان حرفه‌اي اين موسيقي ديده مي‌شوند و بيشتر فعاليت‌هاي تبليغي يا فرهنگي موسيقي متال توسط اين گروه انجام مي‌پذيرد.

اين افراد كمتر در پارتي يا پارك‌ها يا فعاليت‌هاي گروهي شركت مي‌جويند و رفتارهاي ضداجتماعي و ضداخلاقي در بين آنها كمتر ديده مي‌شود. اين افراد بيشتر در حد لباس و مد و تيپ با گروه دوم شباهت دارند و سعي دارند از برخوردهاي جلف و نمايشي پرهيز داشته باشند.

2 گروهي كه علاقه‌مند به موسيقي متال و شيطان‌گرا هستند. اين گروه به قول افراد گروه اول، غيرحرفه‌اي هستند چرا كه با اين موسيقي برخورد محتوايي دارند و بيشتر جذب نمايش‌ها و شوهاي همراه با اين موسيقي شده‌اند.

موسيقي متال در ايران

موسيقي متال از سال‌ها پيش همزمان با شيوع اين موسيقي در ديگر كشورهاي جهان در داخل وجود داشته است. براي مثال فيلم پرسپوليس ساخته مرجان ساتراپي نشان مي‌دهد كه بعد از انقلاب در تهران در سال‌هاي حدود 1363 كليپ‌هاي شيطاني گروه آيرن ميدن به فروش مي‌رفته است.

به طور جدي اين موسيقي از سال‌هاي 1370 به بعد در داخل (بيشتر تهران)‌ جايگاه ويژه‌اي را بين مخاطبان باز مي‌كند.

فيلم سراب محصول روايت فتح، شاهد خوبي براي اين ادعاست. در اين فيلم نشان داده مي‌شود كه حتي خودزني، يا بي‌ديني يا حتي موسيقي رپ در سال 1372 رواج داشته است.

در فيلم با دختري مصاحبه شده كه او مي‌گويد: خدا را قبول ندارد و براي جرايمي كه تا الان مرتكب شده است، اعدام مجازات كمي است. حتي در ادامه تصاويري از خودزني او كه قبلا نام گروه شيطانيSlayer  را بر روي دستش حك كرده بوده، نشان داده مي‌شود.

به طور يقين در آن زمان كليپ گروه‌هاي شيطاني همچونSlayer  و آيرن ميدن به صورت قاچاقي يا بعدها از طريق ماهواره بين جوانان پخش مي‌شده است، البته اگرچه در حدود سال‌هاي 1370 اين موسيقي در كشور رواج داشته ولي شيطان‌گرايي به شكل امروزين آن رواج نداشته است.

منظور اين است كه شايد در آن زمان بي‌ديني و دين‌گريزي همراه با مسائل ديگري مثل خودزني، خونخواري و... به صورت محدود در كشور وجود داشته ولي شيطان‌گرايي به صورت امروزين آن، به شكلي كه مثلا جوانان علاقه‌مند اقدام به راه‌اندازي گروه يا تشكيل ميتينگ و پارتي كنند، وجود نداشته است.

در آن زمان اين موسيقي بيشتر از آن‌كه با سبك‌هاي پرخطري مثل بلك متال در كشور رايج باشد، با سبك هوي متال و آن هم گروه‌هايي مثل متاليكا طرفداراني داشته است.

مي‌توان گفت كه جرقه‌هاي شيطان‌پرستي از زماني در كشور زده مي‌شود كه جوانان در مورد اين موسيقي‌ها به وسيله كتاب يا نشريات، تغذيه فرهنگي مي‌شوند.

از حدود سال‌هاي 1373 به بعد كم‌كم كتاب‌ها و نشريات از موسيقي متال سخن مي‌گويند تا اين كه  از سال‌هاي 1375 به بعد موج گسترده‌اي از كتاب‌هاي اشعار اين گروه‌ها وارد بازار مي‌شود. بعد از انتشار كتاب‌ها چند اتفاق عمده رخ مي‌دهد:

1 - اطلاعات علاقه‌مندان نسبت به موسيقي بالا رفته و به صورت سازمان يافته‌تر عمل مي‌كنند.

2 - تمايل جوانان براي تشكيل گروه‌هاي موسيقي و غيرموسيقي بيشتر مي‌شود و به عبارتي، علاقه‌مندان در گرايش به اين موسيقي همگراتر مي‌شوند.

همزمان با انتشار كتاب‌ها، آموزش و يادگيري اين موسيقي و به دنبال آن كنسرت دادن و اجرا گذاشتن نيز شروع مي‌شود. در كنار انتشار كتاب‌ها و اجراي كنسرت‌هاست كه ميتينگ‌هاي گفتگو يا افرادي مانند ليدر يا سرگروه خود را نشان مي‌دهند.

ليدر در گروه كسي است كه از نظر اطلاعات موسيقيايي و اعتقادي يا از نظر داشتن آرشيو صوتي تصويري گروه‌هاي مختلف موسيقي از بقيه قوي‌تر است. البته در خود علاقه‌مندان اصلا چنين اصطلاحي يا معادل آن وجود ندارد. ولي معمولا در اين گروه‌ها علاقه‌مندان تحت نظر فردي به فعاليت مي‌پردازند كه واجد يكي از دو خصيصه بالاست. ميتينگ‌ها هم جايي هستند براي تبادل نظر يا بحث و گفتگو يا به قول خود علاقه‌مندان محل «كل‌كل كردن»‌.

در ميتينگ‌ها علاقه‌مندان به اطلاعات فروشي اقدام مي‌كنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا يا گروه‌هاي ديگر به رقابت مي‌پردازند.

محل ميتينگ‌ها عموما فضاهاي سر باز مانند پارك و ... مي‌باشد. اين محل‌ها در هر شهر يا منطقه جاهاي شناخته شده و مشخصي هستند. محل ميتينگ‌ها كه از آنها به عنوان پاتوق هم ياد مي‌شود، عموما از طريق نيروهاي امنيتي شناخته شده، هستند ولي عملا در اين مناطق امكان از بين بردن پاتوق‌ها وجود ندارد. چرا كه برخورد نيروهاي انتظامي يا امنيتي موقتي و موضعي است و اين برخوردها نيازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.

عموما علاقه‌مندان از طريق اينترنت از زمان و مكان ميتينگ با خبر مي‌شوند و به صورت آف‌‌لاين يكديگر را مطلع مي‌سازند. بعضي از مواقع تعداد افراد حاضر در ميتينگ به 50 تا 150 نفر هم مي‌رسد. البته بعضي از ميتينگ‌ها در خانه‌هاي علاقه‌مندان نيز برقرار مي‌شود.

مخاطبان موسيقي‌ متال

علاقه‌مندان موسيقي متال داراي گروه سني مشخصي هستند. اين رنج سني از حدود 14 12 سالگي شروع و عموما به 30 28 ختم مي‌شوند. بندرت اتفاق مي‌افتد كه اين جوانان بعد از سن 30 سالگي يا ازدواج، به علاقه‌مندي خود به اين موسيقي‌ها ادامه دهند.

سن شايع علاقه‌مندان 24 ‌16 مي‌باشد و نسبت حضور دختران به پسران در اين موسيقي حدودا يك به 10 مي‌باشد و اين به خاطر سبك و شكل اين موسيقي و يا حتي ضد زن در اين موسيقي است. دختران كمتر به موسيقي متال و بيشتر به موسيقي رپ علاقه‌مندند.

عده زيادي از دختران علاقه‌مند به اين موسيقي‌ها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب اين موسيقي‌ها مي‌شوند و عموما اطلاعات غلطي از اصل و ريشه اين موسيقي‌ها دارند.

بعضي از دختران علاقه‌مند به اين موسيقي‌ها جهت حفظ سلامت جنسي خود سعي مي‌كنند به صورت فردي و بدون ارتباط با پسران با اين موسيقي‌ها در ارتباط باشند.

بيشتر علاقه‌مندان از نظر روحي و شخصيتي داراي ويژگي هاي خاصي هستند. آنها دوست دارند متفاوت از ديگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر رواني سالم نيستند يا به طور كلي از معيارهاي عمومي سلامت روحي رواني درجامعه سطح پايين‌تري دارند. آنها از نظر خانوادگي نيز داراي مشكلات خاصي هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها يا تنش‌هايي هستند. غالبا روابط جوانان علاقه‌مند به اين موسيقي‌ها با پدر و مادر يا افراد خانواده تيره است و حتي عده‌اي خانواده را به طور كامل ترك كرده‌اند.

علاقه‌مندان موسيقي متال عموما از طرف دوستان، يا افراد فاميل يا افراد نزديك خانواده مانند برادر يا خواهر به اين موسيقي‌ها وارد مي‌شوند. چرا كه علاقه‌مندي به اين موسيقي‌ها نيازمند گذشت زمان و مجاورت با آن مي‌باشد. جوانان علاقه‌مند به اين موسيقي‌ها از همه نوع خانواده‌هايي هستند ولي بيشتر آنها از رفاه نسبي در خانواده برخوردارند.

گرايش مذهبي در خانواده نقش مهمي را در علاقه‌مندي جوانان به اين موسيقي‌ها بازي مي‌كند. طرفداران اين موسيقي بيشتر از خانواده‌هايي هستند كه از نظر گرايشات و تعصبات مذهبي در خانواده و يا ميزان آزادي عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفريط شده‌اند.

در بين اين گروه‌ها عموما خانواده‌ها از گرايشات اعتقادي فرزندان خود اطلاعي ندارند و فقط ممكن است آشنايي بسيار ضعيفي با موسيقي مورد علاقه آنها داشته باشند.

بسياري از خانواده‌ها يا در مورد علائم يا نشانه‌هاي مورد استفاده فرزندان اطلاعي ندارند و عده بسيار كمي هم اگر اطلاع دارند اين مسائل را فانتزي گونه و زودگذر مي‌دانند و نسبت به آن بي‌توجه هستند.

در بعضي از خانواده‌ها وقتي خانواده به فرزندان خود در مورد اين موسيقي‌ها اخطار مي‌دهد فرزندان، پدر و مادر را به شكل‌هاي مختلف اغفال مي‌كنند و موضوع را به شكلي ديگر به آنها وانمود مي‌كنند مثلا تعدادي از كليپ‌هاي كم خطر را به خانواده نمايش مي‌دهند و وانمود مي‌كنند كه آنها علاقه‌اي به گروه‌هاي شيطاني ندارند.

علت علاقه‌مندي جوانان به اين موسيقي‌ها

عموما جوانان به علت مجاورت با اين موسيقي‌ها از طرف دوستان، برادر و ... به آن جذب مي‌شوند و كمتر مي‌توان گفت كه در آنها علاقه يا استعدادي ذاتي به اين موسيقي‌ها وجود دارد چرا كه اين موسيقي‌ها با فطرت انساني همخواني ندارند و با آن در تعارض هستند.

حتي عده‌اي از طرفداران اين موسيقي واقعا علاقه‌اي به اين موسيقي ندارند ولي براي جلب توجه به زور هم كه شده سعي دارند خود را به آن علاقه‌مند كرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتي براي ايجاد كردن علاقه در خود به تمرين و خود آزاري هم مي‌پردازند. علت اصلي ورود به اين موسيقي‌ها از طرف جوانان خود نمايي و جلب توجه است.

در مرحله دوم جذابيت‌هاي رسانه‌اي اين نوع موسيقي‌هاست. (خشونت، سكس و...) در مرحله بعدي فضاهاي جنسي اين موسيقي‌هاست كه علاقه‌مندان از طريق آن مي‌توانند وارد محيط‌هاي پر خطر شوند و در مرحله بعدي، روحيه اعتراض، عصيان، گريز، انكار و ... نهفته در اين موسيقي‌هاست.

چگونگي ورود به اين موسيقي‌ها

بيشتر جوانان از گروه‌هاي ساده و كم خطري مانند متاليكا (هوي متال) كه بيشتر داراي اشعار اجتماعي است شروع مي‌كنند اما كم‌كم تحت تاثير تحريك و تشويق دوستان به گروه‌هاي پرخطر بلك متال وارد مي‌شوند.

فعاليت‌هاي فرهنگي مربوط به اين موسيقي‌ها در داخل كشور

كتاب:

در داخل كشور از حدود سال 1375 تا به حال ده‌ها كتاب كه عموما به صورت متن اشعار گروه‌هاي معروف همراه با ترجمه آنها مي‌باشند، به چاپ رسيده است. در كنار آنها ده‌ها نشريه نيز غافل از گرايشات اعتقادي و خصوصيات اخلاقي اين گروه‌ها اقدام به چاپ شعر يا مصاحبه از اين گروه‌ها كرده‌اند. البته كتاب‌هايي نيز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهاي اين نوع موسيقي‌ها در كشور مجوز گرفته و چاپ شده است.

در متن اين كتاب‌ها، اشعاري با موضوعات ضد دين، خشونت، سكس و ... موج مي‌زند. در اين كتاب‌ها، نويسندگان با چاپ بيوگرافي و تصاويري از اعضاي گروه يا مصاحبه با آنها اقدام به تبليغ گروه‌هاي موسيقي كرده‌اند.

حتي در يكي از اين كتاب‌ها، نويسنده پاي خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص كليساي شيطان روي جلد كتاب خود كرده است.

در صفحات مقدمه عموم اين كتاب‌ها سعي شده اين نكته بيان شود كه گروهي كه كتاب درباره آن نوشته شده، گرايشات ضد آمريكايي و مخالف با صهيونيسم داشته است و اين در حالي است كه عموم اين گروه‌ها آنارشيست و اصلا با هر حكومت و دولتي مخالف هستند.

تنها تعداد كمي از اين كتاب‌ها و نشريات بعد از چاپ توقيف شده‌اند يا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است.

جهت درك بهتر جريان چاپ اين كتاب‌ها در كشور، به معرفي و نقد يكي از اين كتابها با نام «در انتظار آفتاب» مي‌پردازيم كه در سال 1380 به چاپ رسيده است. اين كتاب درباره زندگي و اشعار خواننده گروه«The Door»  جيم موريسون مي‌باشد.

روي جلد كتاب عكس خواننده و در پشت آن عكسي از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم مي‌خورد.

البته در كتاب عكس‌هاي زيادي از خواننده ديده مي‌‌شود، همچون عكس‌هايي از دوران كودكي و جواني خواننده، عكس‌هايي ازخواننده همراه با گروه موسيقي‌اش، عكسي از دستگيري خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهين به مقدسات، عكس چند ستاره راك و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصيت خواننده. جهت بررسي شخصيت جيم موريسون و كتاب چاپ شده از او در ايران زندگي او را از روي فيلمي از اليور استون با نام«The Door»  كه در مورد زندگي او ساخته شده است، مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

در سكانسي از فيلم جيم مورسيون در يك بار، مشغول به خواندن مي‌شود. او به يكباره در اشعار خود رو به پدرش مي‌گويد: «پدر، مي‌خواهم تو را بكشم» و بعد از آن جملات منحرفانه‌اي در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بيان مي‌كند. همه كساني كه در بار حاضر هستند به يكباره ساكت شده و به او نگاه مي‌كنند. رئيس بار به او فحاشي كرده و از او مي‌خواهد كه اجرا را متوقف و بار را ترك كند. موريسون بعد از پايان اجرا به شدت از رئيس بار به خاطر بيان جملات وقيحانه‌اش كتك مي‌خورد و مورد فحاشي قرار مي‌گيرد.

در فيلم اليور استون پلان‌هاي مختلفي درباره فساد اخلاقي او وجود دارد كه بسياري از آنها قابل بيان در اين مقاله نيستند.

در جايي از فيلم او در يك بار در حضور همگان ادرار مي‌كند، يا در اجراهاي زنده لخت مي‌شود، يا جملات ركيك و زننده به كار مي‌برد، به شكلي كه پليس در هنگام اجرا بارها به او هشدار مي‌دهد.

در فيلم، او دائم‌الخمر نشان داده مي‌شود و مصرف مواد مخدر كار هميشگي اوست، ‌او حتي مصرف مواد يا مشروبات الكلي را روي سن هم رها نمي‌كند، او چنان شيفته مواد مخدر است كه تماشاگران براي ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر براي او روي سن پرتاب مي‌كنند. او در چند جا به مقدسات توهين كرده و جملات كفرآميز بر زبان مي‌آورد. مثلا در يك جا رو به همه مي‌گويد: «من ابليسم و هر كاري بخواهم مي‌كنم.»

او در فيلم با زني كه به نظر مي‌رسد از فرقه پگان‌ها يا شيطان‌پرست‌هاست، دوست شده و با او به شيوه شيطان‌پرست‌ها هم‌قسم مي‌شود (بريدن دست‌ها و آميختن خون دست‌ها به هم.)

او در سكانس معروف فيلم بعد از روابط نامشروع با زن شيطان‌پرست اقدام به خودزني و خونخواري مي‌كند.

خواننده در فيلم در چند جا اعلام مي‌كند كه جسم او توسط روح يك سرخپوست تسخير شده است. كارگردان در تمام فيلم اين مساله را به طور واضح به كرات تاكيده كرده است.

حضور روح سرخپوست بيشتر در جاهايي به چشم مي‌خورد كه خواننده از خود بي‌خود شده و اقدام به انجام اعمال غيراخلاقي مي‌كند.

كارگردان در بيشتر بخش‌هاي فيلم سعي كرده جيم موريسون را منحرف نشان دهد. مثلا در ارتباط او با معشوقه‌اش نشان مي‌دهد كه او خيانتكار است و با دختران و زنان زيادي رابطه دارد.

در چند جاي فيلم، پليس به خاطر حركات ناشايست خواننده روي سن به او اخطار مي‌دهد تا اين‌كه بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشايست در ملا‡عام و انجام رفتارهاي منحرفانه جنسي و وضع بد متهم در اماكن عمومي محكوم به پرداخت 50 هزار دلار جريمه نقدي و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محكوم مي‌كنند.

اين در حالي است كه در كتابي كه درباره خواننده در ايران چاپ شده است، نويسنده سعي كرده جيم موريسون را مردي صلح‌طلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد.

مثلا او در كتاب بيان كرده است كه اخطارهاي پليس به او به خاطر افكار انتقادي و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در كتاب خود در آلبوم«The End»  جملات منحرفانه جيم موريسون درباره مادرش را سانسور كرده و اين در حالي است كه نويسنده در كتاب خود بيان مي‌كند كه فيلم اليور استون را ديده است.

كارگردان فيلم كه با خواننده هموطن مي‌باشد در فيلمش سعي كرده او را انساني عياش و شهوت‌پرست معرفي كند، مثلا در سكانسي از فيلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافه‌وزن او هشدار مي‌دهند و از او مي‌خواهند كه سكس، مشروب و مواد مخدر را كنار بگذارد.

نويسنده در كتاب عكس‌هايي از اجراهاي خواننده و مراسم سي‌امين سالگرد او براي علاقه‌مندان چاپ كرده است. همچنين در پايان كتاب خود 8 سايت مطرح اينترنتي حاوي مطالب خواندني و عكس‌هاي خاطره‌انگيز در مورد خواننده و اعضاي گروه او را معرفي كرده است.

همچنين به ستارگان ديگر راك ايميل زده و از آنها خواسته كه در مدح جيم موريسون جمله‌اي بگويند و جملات تحسين‌برانگيز آنها در مورد خواننده را همراه با عكس آنها به چاپ رسانده است. نويسنده در ابتداي كتاب خود علت نگارش اين كتاب را اشعار زيبا و شخصيت خواننده معرفي كرده است.

در مورد تعداد كتاب‌هاي چاپ شده با اين مضامين در ايران مي‌توان بيش از 50 جلد كتاب را تخمين زد. البته بعضي از گروه‌هاي تحقيقاتي تعداد كتاب‌هاي چاپ شده در اين زمينه را تا 200 عنوان نيز بيان كرده‌اند.

در كشور معمولا انتشارات خاصي اقدام به چاپ اين‌گونه كتاب‌ها مي‌كنند، به‌شكلي كه در مورد چاپ آنها مي‌توان تنها چند انتشارات خاص را نام برد.

اگر بخواهيم بيشتر در مورد گذشته چاپ اين كتاب‌ها صحبت كنيم جالب است بگوييم اين كتاب‌ها هر ساله از طريق انتشارات مربوط در نمايشگاه بين‌المللي كتاب به فروش مي‌رفتند و موجي از مخاطبان خود را به نمايشگاه مي‌كشاندند.

جالب‌تر آن‌كه دكوراسيون غرفه‌ها نيز مانند محتوا و جلد كتاب‌ها با رنگ‌هاي سياه و سرخ طراحي مي‌شدند.

در غرفه‌ها پوستر خواننده و گروهي كه كتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هديه به خريداران كتاب اهدا مي‌شد.

جوانان علاقه‌مند بعد از خريد اين كتاب‌ها، كتاب را براي بارها مي‌خوانند (حتي اقدام به حفظ اشعار انگليسي آن مي‌كنند) و همراه با كتاب كليپ‌هاي غيرمجاز گروه مربوطه را از طريق سي‌دي‌‌هاي قاچاقي يا ماهواره تماشا مي‌كنند.

بعد از خواندن اين كتاب‌ها، علاقه‌مندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در ميتينگ‌هاي گفتگو، يا در پارك‌ها و يا چت‌روم‌هاي اينترنتي رد و بدل مي‌كنند.

برگزاري كنسرت موسيقي

با وجود ممنوع بودن آموزش يا تحصيل موسيقي متال در آموزشگاه‌هاي موسيقي انواع سازهاي آن در مغازه‌هاي سازفروشي به فروش مي‌رود و انواع كلاس‌هاي آموزشي آن در آموزشگاه‌هاي داراي مجوز آموزش داده مي‌شود. البته انواع كتاب‌هاي آموزشي اين موسيقي در كشور داراي مجوز هستند و حتي به چاپ‌هاي مجدد نيز رسيده‌اند.

عموم جواناني كه به‌صورت خصوصي زير نظر اساتيد يا به صورت عمومي در آموزشگاه‌ها آموزش ديده‌اند، علاقه‌مند به برگزاري كنسرت هستند.

تا به حال در بعضي از استان‌هاي كشور گروه‌هاي مختلف متال موفق به برگزاري كنسرت شده‌اند. از جمله اجراهاي مهم مي‌توان به اجراي سال 1384، در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، جشنواره گروه‌ها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنين اجراي ديگري در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهاي متعدد ديگري در تهران، اصفهان، شيراز، مشهد و... اشاره كرد.

براساس ترفندهاي گروه‌ها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولا در دانشگاه‌ها و در تعطيلات اعياد مذهبي مانند عيد مبعث، عيد قربان و... برگزار مي‌شوند.

عموما مجوزدهندگان به اين اجراها از محتواي اين موسيقي‌ها و شكل و شيوه اجراي آن مطلع نيستند و گروه‌ها براي گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست مي‌زنند.

دانشگاه‌هاي مختلفي از كشور تا به حال اجراي موسيقي متال يا راك را به خود ديده‌اند. برگزاري تعد‌ادي از اين اجراها از طرف دانشجويان و تعدادي از آنها از طرف غيردانشجويان صورت گرفته است.

بعضي از اين كنسرت‌ها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هيجانات شديد تماشاگران تعطيل شده‌اند.

اجراها معمولا با نورپردازي‌ها و دكوراسيون‌ها يا آرايش‌ها و تيپ‌هاي جالب‌توجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شكلي كه حراست دانشگاه بعد از برگزاري اجرا و در ايام تحصيلي اجازه ورود نوازندگان يا تماشاگران را به دانشگاه‌ها با اين تيپ‌ها و آرايش‌ها‌ نمي‌دهد.

حتي ممكن است تماشاگران در روز اجرا در مسير حركت به دانشگاه توسط نيروي انتظامي دستگير شوند. اين اتفاق چند سال پيش در شيراز رخ داد و اجراي زيرزميني يك گروه به‌خاطر دستگيري تماشاگران كه با ميني‌بوس قصد حركت به محل اجرا را داشتند، لغو شد.

نكته ديگري كه قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجي قبل و بعد از اجرا و تهيه گزارش‌هاي مستند خبري توسط آنها مي‌باشد. تا به حال گزارش‌ها يا برنامه‌هاي مستند زيادي توسط گروه‌هاي غربي و اروپايي در مورد موسيقي غربي در ايران ساخته شده است. حتي ديده شده است كه يك محقق خارجي از طرف فلان دانشگاه غربي براي دريافت مدرك دكتري يا انجام پروژه تحقيقاتي به ايران آمده و به تحقيق درباره گروه‌‌هاي موسيقي يا گروه‌هاي شيطاني پرداخته است.

برگزاري اجراهاي زيرزميني

چون در بيشتر مواقع برگزاري اجرا روي سن و يا در اماكن دولتي و عمومي غيرممكن است، گروه‌ها اقدام به برگزاري اجراهاي زيرزميني مي‌كنند كه معمولا در محافل خانگي صورت مي‌گيرد.

در اين اجراها تماشاگران و علاقه‌مندان به رقص متال به جنباندن شديد سر مانند دراويش اهل تصوف  مي‌پردازند.

اين رقص انرژي زيادي از تماشاگر مي‌‌گيرد و بعضي از تماشاگران با مصرف قرص، انرژي خود را براي انجام چند ساعته‌ آن تقويت مي‌كنند. گاه انجام اين رقص براي مدت زياد باعث بروز اختلالات جسمي در بين علاقه‌مندان شده و كار آنها به بيمارستان كشيده مي‌شود.

تلويزيون و راديو

در تلويزيون، برنامه‌هايي كه ريتمي تند و نياز به موسيقي‌هاي پرجنب‌وجوش دارند مانند برنامه‌هاي ورزشي، خبري يا تبليغات بازرگاني و... از اين موسيقي‌ها در برنامه‌هاي خود استفاده مي‌كنند.

البته بعضي از سريال‌ها يا فيلم‌هاي داخلي كه محتواي ترسناك يا موضوعات مربوط به شيطان دارند نيز از اين موسيقي‌ها استفاده مي‌كنند كه در اين صورت موزيك آنها توسط آهنگسازان داخلي ساخته مي‌شود.

بعضي از موسيقي‌هايي كه در برنامه‌هاي غيرداستاني تلويزيون مورد استفاده قرار مي‌گيرند، توسط بعضي از گروه‌هاي شيطاني با گرايشات منحرفانه كار شده‌اند.

استفاده برنامه‌سازان از اين موسيقي‌ها به دلايل زير است:

1 - ساختار اين موسيقي‌ها با محتواي برنامه‌ها متناسب است و در صورت استفاده نكردن از اين موسيقي‌ها، پيدا كردن موسيقي جايگزين كار مشكلي است.

2 - برنامه‌سازان چون تنها از ساختار مفرح و شاد اين موسيقي‌‌ها بهره مي‌گيرند از محتواي اين گروه‌ها يا گرايشات سازندگان آن آگاه نيستند. به غير از تلويزيون، اين موسيقي در برنامه‌هاي راديويي نيز به كرات مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد كه براي نمونه مي‌توان به راديو جوان اشاره كرد كه بيش از همه از اين موسيقي‌ها استفاده كرده است.

البته به غير از موسيقي‌ها، تلويزيون تا به حال چندين بار از نشانه‌ها يا مفاهيم شيطاني در برنامه‌هاي خود استفاده كرده كه همه به صورت ناآگاهانه بوده است.

براي مثال پخش تيزر تبليغاتي از موسسه‌اي كه جايزه آن داراي عدد 666 بود يا همچنين شعري كه بارها در يكي از سريال‌هاي شبكه 3 توسط هنرپيشگان خوانده مي‌شد و اين عدد در آن به كار رفته بود.

يا همچنين دكور و لوگوي يكي از برنامه‌هاي شبانه شبكه 3 كه متناسب با يك نشانه شيطاني بود. اين علائم در برنامه‌هاي خارجي كودك و نوجوان نيز مورد استفاده قرار گرفته‌اند مانند علامت «كرانادو» يا دست شيطان در كارتون مرد عنكبوتي، البته پيش از برنامه‌هاي داخلي، فيلم‌هاي خارجي پخش شده داراي مشكل بوده‌اند كه از آن جمله مي‌توان به فيلم ارباب حلقه‌ها و هري پاتر و برنامه سينما ماوراء با فيلم‌هايي مانند كنستانتين و كودك را دعا كن و... اشاره كرد.

اينترنت

اينترنت به خاطر آن كه رسانه‌اي با قابليت فعاليت‌هاي زيرزميني است و رديابي و شناسايي كاربران در آن عملا غيرممكن است به يكي از رسانه‌هاي اصلي شيطان‌گرايان تبديل شده و بيشتر گروه‌هاي شيطاني براي تبليغات و بحث و گفتگو از آن استفاده مي‌كنند.

گروه‌هاي شيطان‌پرست در داخل كشور، وبلاگ‌ها و سايت‌هاي مختلفي را راه‌‌اندازي كرده‌اند كه از طريق آن به تبادل اطلاعات مي‌پردازند.

عموم گروه‌‌هاي بلك‌متال از طريق اينترنت به تبليغ گروه خود مي‌پردازند، يا موسيقي خود را از اين طريق در اختيار علاقه‌مندان قرار مي‌دهند. همچنين همه برنامه‌ها يا ميتينگ‌ها از طريق اينترنت تنظيم مي‌شوند.

ارتباط با كليساهاي شيطاني يا شيطان‌پرستان خارجي يا ساير گروه‌هاي متال ديگر نيز از همين طريق صورت مي‌‌پذيرد.

لباس و زيورآلات

لباس‌هاي گروه‌هاي متال يا گروه‌‌هاي شيطاني دار
+ نوشته شده در یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:,

ساعت 20:9 توسط شیوا |

مطالب پيشين
, ساعت 20:9" > شیطان پرستی2


رواج شیطان پرستی در ایران ( <-PostCategory-> )

 

هشدار!‌ همه مراقب باشند
رواج شيطان پرستي در ايران
جام جم آنلاين: يک گروه تحقيقاتي نسبت به گسترش شيطان‌پرستي در جامعه هشدار داد و خبر داد كه اكنون بيش از 70 فرقه شيطان‌پرستي در کشور فعال هستند.

به گزارش برنا، موقعيت جغرافيايي فعاليت اين جريان مخرب و ويرانگر اخلاقي برخي ازشهرهاي نقاط مرکزي و جنوب غربي ايران است و خشونت، خونخواري و آدم زدايي از ويژگي هاي آن به شمار مي رود به گونه اي  که برخي از جوانان هوادار اين جريان‌ها با آسيب رساندن به خود و ديگران درصدد ارتقاي جايگاه خويش در گروه هستند.

بنا بر اين گزارش، رفتار خشونت آميز اعضاي گروهاي شيطان پرست با حيوانات و برخي از اطرافيان نيز بسيار تاسف‌بار و قابل تامل است.

يک کارشناس ارشد فرهنگي با اشاره به پوشش ها و مدل‌هاي جديد مد برخي از دختران و پسران از گسترش فعاليت گروه هاي شيطان پرستي ابراز نگراني کرد و گفت: اين جريان ضد فرهنگي از دهه 70 وارد کشور شد و در سايه غفلت مسئولان به سرعت در قالب شبکه هاي زيرزميني در برخي از شهرستان ها و مراکز استان و همچنين  تهران بزرگ ريشه دوانيد.

به نوشته برنا، در تحقيقات مستندي که به تازگي در اختيار مسئولان ارشد کشور قرار گرفته است، لباس هاي گشاد، لباس هاي رنگي جلف، انگشتر‌هاي خاص تيغ دار، دستبندهاي متنوع و عجيب، گردنبندهاي اسکلتي با موهاي بلند يا سر طاس به عنوان نشانه‌هاي ويژه گروه‌هاي همسو با شيطان پرستي بيان شده است.

در اين گزارش تاکيد شده است که علاوه بر ماهواره ها و سايت‌هاي اينترنتي، انتشار کتب متعدد براي ترويج اين جريان در داخل کشور عامل رواج اين فرقه ها شده است.

برنا خاطرنشان ساخت: جريان شيطان پرستي در غرب با ابزار موسيقي اعلام موجوديت کرد و روابط نامشروع، موسيقي متال، رفتارهاي ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورايي و جادوگري از ويژگي هاي اين جريان است.
 
يك عضو گروه تحقيقي كه علاوه بر گزارش، فيلم مستندي از فعاليتها و رفتارهاي شيطان پرستان در ايران تهيه كرده است،‌ در گفت وگو با برنا،  حتي از نفوذ علائم گروههاي شيطان پرستي در رسانه هاي گروهي کشور سخن گفت و از اين وضعيت، ابراز تاسف کرد.

 وي كه نامش فاش نشده است، گفت: متاسفانه برخي از آهنگ هاي آگهي بازرگاني، و  تيتراژ برخي فيلمها و سريال ها، در کنار صحنه آرايي برخي برنامه ها، برگرفته از آئين‌ها و ملودي‌هاي گروههاي شيطان پرستي است.


+ نوشته شده در شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:35 توسط شیوا |

مطالب پيشين
, ساعت 11:35" > رواج شیطان پرستی در ایران


صفحه قبل 1 صفحه بعد